بازتاب قرآن در مثنوی
تنفس صبح

 

روشهای تعلیمی اولیای الهی (3)
7-    انبیای الهی، عظمت روح آدمی را به او می شناسانند، روحی که اسیر جسم شده و در میان شهوات و هواهای نفسانی پنهان گشته است، مثل بیرون کشیدن روغن از دوغ که با تکان دادن ظرف میسر می گردد.
           انبیا نیز با اندرزها، ارشادها، معرفت بخشی نسبت به خداوند و حکمتهای او در جهان آفرینش و تعالیم سازنده خویش، خمره پر از دوغ جسم را می جنبانند تا روغن روح و جان ربّانی آن هویدا گردد.(شهیدی، شرح مثنوی، ج4، ص566)
 
جوهر صدقت خفی شد در دروغ         همچو طعم روغن اندر طعم دوغ
آن دروغت این تن فانی بود              راستت   آن جان ربّانی   بود
سالها این دوغ تن پیدا و فاش             روغن جان اندر او فانی ولاش
تا فرستد حق رسولی بنده ای             دوغ را در خمره جنباننده ای (مثنوی/د4،ب3030-3033)
بنابراین، اگر انبیا و اولیای الهی نباشند جسم اصل و روح فرع پنداشته می شود.
8-    انبیا مثل مادرند و بندگان چون طفل، مادر اگر با کودک سخن نگوید، طفل سخن گفتن نمی آموزد، انبیا نیز انسان ها را با تعالیم و ارشادهای خود از گنگی خارج می کنند تا" صمّ بکمٌ فهم لا یعقلون"( بقره/171) نباشند وهدایت گردند، البته خود انسانها نیز باید مجاهدت با نفس و شیطان در پیش گیرند و پیرو مطلق انبیا باشند تا از گنگی و ضلالت نجات یابند. (شهیدی، شرح مثنوی، ج4، ص565)
 
اذن مؤمن وحی ما را واعی است          آن چنان گوشی قرین داعی است
همچنان که گوش طفل از گفت مام       پر شود ناطق شود او در کلام
ور   نباشد   طفل   را    گوش   رَشَد           گفت مادر نشنود   گنگی   شود
دان که گوش کرّ و گنگ از آفتی است          که پذیرای دم   و تعلیم   نیست(مثنوی/د4،ب3036-3040)
9-    انبیا گاه جهت آگاه سازی دیگران از اسرار آفرینش و حکمتهای الهی پرسش هایی مطرح می کنند که خود از پاسخ آنها آگاهند و صرفاً جنبه تعلیمی به انسانهای دیگر را دارند.
مولانا نمونه هایی از این پرسشهای تعلیمی را در داستان"مطالبه کردن موسی علیه السلام حضرت را که خلقت خلقاً و أهلکتهم و جواب آمدن" آورده است، از جمله اینکه:
موسی(ع) از خداوند پرسید: خدایا چرا بندگان را می آفرینی و وقتی به کمال رسیدند آنها را قبض روح می کنی؟
خداوند پاسخ داد: می دانم پرسشت از روی جهالت و غفلت نیست بلکه برای آگاهی دیگران است، پس بر زمین دانه بکار، موسی(ع) نیز چنین کرد و وقتی محصول داد با داس همه را از زمین برکند و کاه و گندمش را جدا انبار کرد.
خداوند فرمود منظور من از آفرینش و قبض ارواح همین است که تو در مورد گندمها انجام دادی.(شهیدی، شرح مثنوی، ج4، ص565)
گفت موسی   ای خداوند حساب       نقش کردی باز چون کردی خراب؟
نر و ماده نقش کردی   جان فزا          و آن گهان ویران کنی این را چرا؟
گفت حق دانم که این پرسش تو را        نیست از انکار و غفلت وز هوا
ورنه   تأدیب و عقابت   کردمی            بهر این پرسش   تو را   آزردمی
لیک می خواهی که در افعال ما            باز جویی   حکمت    سرّ   و   بقا
تا از آن واقف کنی مر عام را             پخته   گردانی   بدین هر خام را(مثنوی/د4،ب3001-3006)                                  

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





شنبه 14 تير 1393برچسب:, :: 10:53 :: نويسنده : سحرحیدری

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنفس صبح و آدرس tanaffosesobh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: